ehsasam ro nadide nagir

delet ro be man bespor,khialet takht

 

 

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!


شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم


عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد


یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگي


هر گاه مرا دوست نداشتي فرياد مكن آرام در گوشم بگو تا آهسته بميرم.


ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...


دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت


ما هميشه صداهاي بلند را ميشنويم، پررنگ ها را ميبينيم، سخت ها را ميخواهيم. غافل ازينکه خوبها آسان ميآيند، بي رنگ مي مانند و بي صدا مي روند


دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده

 

دو نفر که همديگر را خيلي دوست داشتند و يک لحظه نمي توانستند از هم جدا باشند، با خواندن يک جمله معـــروف از هــم جـــدا مي شــوند تا يکديگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار ديگــري همديگر را نمي بينند. چون هر دو به صورت اتفاقي و به جمله معروف ويليام شکسپير بر مي خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »

((اين مطلب كوتاه منو به فكر برد))

 

 

نوشته شده در یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:عشق,رمانتيك,مطالب عاشقانه,مطالب كوتاه عاشقي,ساعت 10:56 AM توسط morteza| |

اينم يه داستان جالب از تنهايي و دلتنگي ي   تو ادامه مطلب بخونيدش

                                                                                         


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:داستان,تنهايي,رمانتيك,ساعت 1:47 AM توسط morteza| |

يه داستان عاشقانه كه رو من خيلي تاثير گذاشت.دوست دارم حالتون رو بعد خوندنش برام بنويسيد                                                  

                                                                 


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:عشق,داستان كوتاه,رمانتيك,ساعت 1:29 AM توسط morteza| |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com