ehsasam ro nadide nagir

delet ro be man bespor,khialet takht

پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت

                                      بيچاره از اين عشق سوختن آموخت

فرق منو پروانه در اينست

                               پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت

 

تنها شاهد اشک های شبانه ام

همین صفحه ی سفید و جوهر سیاه است

هرگز نخواستم چشم نا محرم این لحظه های ناآشنا

فرو ریختن اشک را بر گونه هایم ببیند

همیشه بالش سکوت را

زیر سر هق هق تنهایی ام گذاشتم

تا کسی صدایم را نشنود

اما تو

تو که از گریه های پنهانی من با خبری

چه کنم

گاهی همین گریه های گهگاه

جای خالی تو را

در غربت ترانه هایم پر می کند

باور کن!

 

زمانی که از مادرم متولد شدم صدایی در گوشم طنین انداخت

و گفت تا آخر عمر با تو هستم

از او پرسیدم کیستی ؟جواب داد : غم هستم

آن لحظه فکر کردم که غم عروسکی است که من با آن

سرگرم می شوم .

ولی اکنون فهمیدم که من عروسکی هستم بازیچه دست غم

 

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند :

 

بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟

خداوند گفت :

غم را بخاطر خودم آفریدم

چون این مخلوق من که خوب می شناسمش

تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد

 

در غریبی ناله ها کردم کسی یادم نکرد ، در قفس جاندادم و صیاد ازادم نکرد، ضربه مردم چنان از زندگی سیرم نمود، آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد

 

هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تپش قلب شما زیاد شده و هیجان زده خواهید شد اما هنگامیکه کسی که را دوست دارید می بینید احساس سرور و خوشحالی می کنید .وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید و لیکن هنگامی که به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید لبخند خواهید زد .هنگامیکه در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید آنچه را که در ذهن خود دارید بیان کنید ولی در مورد کسی که دوستش دارید شما توانایی آنرا خواهید داشت .

شما نمی توانید به چشمان کسی که عاشقش هستید مستقیم و طولانی نگاه کنید اما می توانید در حالی که خنده ای بر لب دارید مدتها به چشمان کسی که دوستش دارید نگاه شما می توانید یک رابطه دوستی را پایان دهید اما هرگز نمی توانید چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببندید چرا که حتی اگر این کار را بکنید عشق همچون قطره ای در قلب شما و برای همیشه خواهد ماند .کنید .

 

عشق فراموش کردن نیست بلکه به خاطر سپردن است ،عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است،

عشق دیدن نیست

بلکه احساس کردن است ، عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست

بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است

بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای قوی ......بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکا

بوسه میوه شیرینی است از درخت عشق،که هر چه چیده شود تمامی ندارد 

 

برای شکستن من یه اخم کافیه ... نیازی به فریادت نیست واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه ... نیازی به قهر نیست برای مردنم حرف رفتنت کافیه ... نیازی به انجامش نیست نمی خوام بین منو بین دلش جنگ بشه نمی خوام عشقی که اون نداره کم رنگ بشه من فقط یه چیزی از خدا می خوام واسه یک بارم شده دلش برام تنگ بشه

 

دست خودم نیست

اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای

به خدا بدان که این دست خودم نیست!

اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست!

دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم.

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر

لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!

 

توپت افتاد خونه همسایه واونم توپتو پاره کرد اصلا ناراحت نشو چون تو یه دوست خوب داری که حاضره قلبشو بذار زیر پات تا باهاش بازی کنی

 

مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟ مرا اینگونه باور کن

 

 

 

نوشته شده در شنبه 9 مهر 1390برچسب:عشق,لاو,علاقه,جملات كوتاه عاشقانه,ساعت 5:52 PM توسط morteza| |

به آسانی در یک دقیقه می توان یک نفر را خرد کرد، می توان در یک ساعت یک نفر را دوست داشت، می توان در یک روز عاشقش شد، اما یک عمر طول می کشد تا بتوان یک نفر را فراموش کرد

 

با خودم عهد بستم باردیگرکه تورا دیدم،بگویم ازتودلگیرم ولی بازتورا دیدم و گفتم: بی تومیمیرم

 

شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست. این دل من با نگاهی سرد پرپر می شود

 

آخه دارم از رفتن بدجوري گُر ميگيرم ...

دعا كنم كه اين نفس،تموم شه تا سپيده ...

كسي نفهمه عاشقت، چي تا سحر كشيده ...

اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

اگه يروز برگشتي و گفتن فلاني مرده ...

بدون كه زير خاك سرد حس نگاتو برده

گريه نكن براي من قسمت ما همينه ...

دستامو محكمتر بگير لحظه ي آخرينه ...

اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ..

برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من ..

 

بهت نمی گم دوستت دارم، قسم می خورم که می پرستمت.

بهت نمی گم هر چی بخوای بهت می دم، چون همه چیزم تویی.

نمی خوابم که خوابتو ببینم، چون خیال تو خوش تر از خوابه.

اگه یه روز چشمات پر اشک شد، دنبال شونه ای گشتی تا گریه کنی، صدام کن،

 قول نمی دم اشکاتوپاک کنم، منم باهات گریه میکنم.

اگه دنبال مجسمه ی سکوتی گشتی تا سرش داد بزنی، صدام کن،

قول می دم ساکت بمونم.

اگه دنبال خرابه ایی گشتی تا نفرت رو در اون دفع کنی صدام کن، قلبم تنها خرابه ی وجود توست.

هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری.. هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری.. هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداریچ

 

عاشق واقعی کسی است که : معشوق خود را آزاد میگذارد تا خودش باشد، در عشق اجباری نیست ، عشق یعنی امکان انتخاب به معشوق دادن ! برای آنکه کسی یا چیزی را بدست آوری : رهایش کن....

 

مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد و در

طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد

دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست

داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند

همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا

بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد

پرسيدند:

 به خاطر كي زنده هستي؟ با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم

"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس. پرسيد پس به خاطر چه زنده

 هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به

خاطر هيچ چيز. ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك

 تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده

 است

 

نوشته شده در جمعه 8 مهر 1390برچسب:عاشقانه,عشق,ساعت 11:19 PM توسط morteza| |

اگه يه روز من مُردم و تو منو دوست داشتي پنج شنبه ها بيا سر ِ مزارم و گلِ سرخي رو روي قبرم بذار تا هميشه اون گلي که بهت داده بودم رو به خاطرم بيارم ... ولي... اگه تو مُردي ... من فقط يه بار ميام مزارِت... ميام و اون دسته گلِ سفيدِ مريم رو که با خون خودم سرخشون کردم ،برات ميارم وعاشقانه کنارت جون ميدم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستي

.........................................................

نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي ..... بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي

...............................................................................

بجاي دسته گلي که فردا در قبرم نثار مي کني امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن * به جاي سيل اشکي که فردا بر مزارم مي ريزي امروز با تبسمي شادم کن * به جاي اون متن هاي تسليت که فردا برايم مي نويسي امروز با يک پيغام کوچک خوشحالم کن * من امروز به تو نياز دارم نه فردا

................................................

دوست دارم براي تو يه حرف خيلي ساده بود ... غافل از اينكه دل من منتظر اشاره بود روز اول گل سرخي بريم آوردي و گفتي براي هميشه دوستت دارم... روز دوم گل زردي برايم آوردي و گفتي که دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي بريم آوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي مرا ببخش فقط يک شوخي بود

......................................................................

چند تا دوسم داري ؟ هميشه وقتي يکي ازم مي پرسيد چند تا دوسم داري يه عدد بزرگ ميگفتم... ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري گفتم : يکي !!! ميدوني چرا ؟چون قوي ترين و بزرگترين عدديه که ميشناسم ... دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه ... زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه ... پدر يکيه ... تو هم يکي هستي ... وسعت عشق من به تو هم يکيه ... پس اينو بدون از الان و تا هميشه : يکي دوست دارم

...........................................................................................................

 

روزي كه فرياد زدي و گفتي دوستت دارم ... گفتم بلند تر نمي شنوم

امروز كه در گوشم گفتي دوست ندارم ... گفتم آرومتر بقيه مي شنوند

....................................................................................

به عشق گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم منو تنها گذاشت و رفت... به احساس گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم منو تنها گذاشت و رفت... به وفا گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم اونم منو تنها گذاشت و رفت... ولي وقتي به تنهايي گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم موندو همدم و مونسم شد

............................................

سيب سرخي رابه من بخشيد رفت ساقه سبزدلم راچيد رفت عاشقي هاي مراباورنکرد عاقبت برعشق من خنديدرفت اشک درچشمان سردم حلقه زد بي مروت اشکهايم راديد رفت

..................................................................................................................

اگر ديدي ۱۰۰نفر دوست دارن يکيش منم. اگر ديدي ۱۰ نفردوست دارن  يکيش منم. اگر ديدي يک نفر دوست داره اون يکي منم. اگر ديدي کسي دوست نداره بدون من مردم

................................................................

عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او

.......................................................................................

دير آمدی

تمام شده ام ديگر

بس كه بلعيده ام اندوه نبودت را...

هنوز اما همانند حاتم ام

می بخشمت

با آنكه هزار شب بی خوابی

طلب دارم از تو!!!

............................................

عشق بها دارد ... من و تو بوديم و يك دريا عشق ... حالا من هستم و يك دنيا اشك ... اري عشق بها دارد

............................................................................

مهم نيست که قشنگ باشي قشنگ اينه که مهم باشي حتي براي يه نفر.

..................................................................................................................

گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود

.............................................................

دلم براي کسي تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هديه مي دهد دلم براي کسي تنگ است که با زيبايي کلا مش مرا در عشقش غرق مي کند دلم براي کسي تنگ است که تنم اغوشش را مي طلبد دلم براي کسي تنگ است که قلب من براي داشتنش عمرها صبر مي کند دلم براي کسي تنگ است

........................................................................................

من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ، من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هستم

.....................................................................................................................................................

گاه گاهی که دلم می گیرد به تو می اندیشم خوب در یادم هست چه شبی بود آن شب! تو همان نوگل دیرینه و من برگ زردی که فتاده است به خاک و من اندر عجب این دیدار که تو بعد از سال ها هم چنان زیبایی! کاش می دانستی که چه کردی با من در همان لحظه که لبریز ز شوقت بودم نگاهمم نكردي...

....................................................

هیچکس نیست که در زلالی خاطراتم تیرگی تنهایی هایم را بدزدد؟ کسی نیست تنهایی بی پایان مرا با ذره ای دوستی وصله بزند؟

................................................................................................ 

نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:عشق,داستان,مطلب كوتاه,عاشقانه,ساعت 7:4 PM توسط morteza| |

 

من همه ي قصه هام قصه ي توست اگه غمگينه اونم از غصه ي توست

 ***************************************************

 پازل دل کسی رو به هم زدن هنر نیست

هر وقت با تیکه های شکسته دل یک نفر براش پازل جدید ساختی هنر کردی

 ******************************************************************

مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن ، کسی تو را در آغوش نمیگیرد ، ایستادگی تنهایی می آورد

 ******************************************

همیشه ابرهای واسه آدما گریه میکنن ولی آدما عاشق ستاره ها میشن ، یادت باشه چشمک ستاره ها گریه ی ابرها رو از یادت نبره !

 *************************************************************************

برایت آرزو میکنم بهترین هایی را که هیچ کس برایم آرزو نکرد

*********************************************************************

چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین

 ****************************************************************

اشتباهي كه همه عمر پشيمانم از آن اعتمادي است كه بر مردم دنيا كردم پيش از اين مردم دنيا دلشان درد نداشت ..... ؟! خودمانيم ... !!! زمين اين همه نامرد نداشت

 ***************************************************************************************

آن روز که تو رفتی همه گفتند:

از دل برود هر آنکه از دیده برفت

و آن لحظه به ناباوری و غصه من خندیدند

واکنون آه! تو ای سفر کرده

اگر باز نخواهی بر نگشت

کاش می آمدی و می دیدی

که در این کلبه ی خاموش هنوز

یاد تو پا برجاست

 **********************************************

هنوزهم دلواپس دلنگرانی های توام بااینکه ازهمه آدمها بریده ای!

هنوزم فراموشت نکرده ام بااین که فراموش شده ام!

هنوزم صدایت رامیشنوم بااینکه صدایم نکرده ای!

 هنوزهم همه جامیبینمت باینکه به دیدنم نیامده ای!

هنوزهم باعشق توپابرجام بااینکه خودت رازیرباعشق دیگری شکسته ای

 

 

 

نوشته شده در جمعه 1 مهر 1390برچسب:جدايي,دوري,نفرت,عشق,بي وفايي,دل شكستن,,ساعت 2:21 AM توسط morteza| |

خدایا...
توانم بده تا بتوانم نشكنم. کسانی  که هر چه خواستند
با من با دلم با احساسم کردند                                             ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم...                                             پروردگارا... به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای                                                                                              کسانی که دلم را شکستند

***********************************************                                                                        

زماني عاشقي وميتوني ادعا کني عشقت واقعيه که رهاش کني...در قفس رو باز کني و بزاري پرنده ي قشنگت پرواز کنه...آزاد،آزاد...بزار اونقدر بره که تو انتهاي آسمون ببينیش...مطمئن باش اگه دلش عاشق باشه وبرگشتني باشه، برميگرده ...اما اگه بر نگشت...بسپرش دست خدا...بذار اونقدر پرواز کنه تا به اون جايي که ميخواد برسه. به همون جايي که دل کوچيکش شاد باشه واحساس سعادت کنه و تو رو تو رويات خوشحال کنه  

***************************************************************************  

براي کشتن يک پرنده يک قيچي کافي ست. لازم نيست آن را در قلبش فرو کني يا گلويش را با آن بشکافي. پرهايش را بزن... خاطره پريدن با او کاري مي کند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند

*****************************************************                                                

آرام نمیگیرد قلبم اگر نباشی ، میمیرد دل عاشقم اگر نیایی، تو خودت میدانی و باز هم مرا درحسرت دیدنت میگذاری   تو دیگر مثل او نباش ، شاید بهتر است بگویم مثل همه نباش ، مثل خودت باش ، مثل او که همیشه آرزویش را داشتم ، مثل او که تصویرش را در رویاهایم داشتم

*****************************************                                                                            

 برای تویی که قلبم را شکستی می نویسم : تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است « همچنان دوستت دارم » می دانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمی دانم چرا شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید که می گفتی ساده باش حال ساده می گویم : « دوستت دارم

******************************************************************************************************  مهربانم تو بگو بعد از تو از کدام دریچه ی آسمان به تماشا بنشینم و با کدام واژه عشق را معنا کنم ؟ بی تو همه ی فصلها خاکستری و همه ی ستاره ها خاموشند. کیفر شکستن دل من چند جاده غربت و چند آسمان تنهایی است؟ باور کن من هنوز هم به قداست چشمان تو ایمان دارم برای او که وسط قلبش اندازه ی تمام عاشقانه های روی زمین است

*******************************************************************************************                

بعضی وقتا که دلم برات می گیره دوست دارم بازم باشی کنار من

تو بشی مونس گریه های من تو رویاهام باشی عاشق من

بضی وقتا که دلم برات می گیره دوست دارم دستاتو محکم بگیرم

قطره قطره ی به نرمی تو رو تو آغوش بگیرم

تو که نیستی یه گوشه ماتم بگیرم

************************************                                                                                                    

ازین شب کمر شکن تو هم بهانه ات گرفت؟

میان حسن های شب ، غم شبانه ات گرفت؟

هنوز نرفته ای و من دلم ز دوریت گرفت

گله به ساعتی کنم ، که زود ترا ز من گرفت

********************************                                                                                             

 

نوشته شده در جمعه 1 مهر 1390برچسب:جدايي,عشق,تنهايي,نامردي,حسزت,دل شكسته,دلداده,,ساعت 1:22 AM توسط morteza| |

گاهي باران همه ي دغدغه اش باغچه نيست
 گاهي از غصه ي تنها شدنش مي بارد

كاش قلبم درد تنهايي نداشت
كاش برگ هاي تقويم عشق
حرفي از يك روز باراني نداشت
كاش مي شد راه سخت عشق را
 پيمود و قرباني نداشت...

مرگ آن نيست كه در قبر سياه دفن شوم                                                        

مرگ آن است كه از خاطر تو با همه خاطره ها محو شوم

نوشته شده در چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:9 PM توسط morteza| |

اينم يه داستان جالب از تنهايي و دلتنگي ي   تو ادامه مطلب بخونيدش

                                                                                         


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:داستان,تنهايي,رمانتيك,ساعت 1:47 AM توسط morteza| |

يه داستان عاشقانه كه رو من خيلي تاثير گذاشت.دوست دارم حالتون رو بعد خوندنش برام بنويسيد                                                  

                                                                 


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:عشق,داستان كوتاه,رمانتيك,ساعت 1:29 AM توسط morteza| |

داستان خيلي زيبا از عشق زيبا از همين نزديكي ي ي   داستان رو تو ادامه مطلب بخونيد

                                                                            


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:داستان,عاشقانه,ساعت 1:10 AM توسط morteza| |

بوسه يعني لذت دلدادگي.لذت از شب لذت از ديوانگي.بوسه آغازي براي ما شدن.لحظه اي با دلبري تنها شدن.بوسه آتش ميزند بر جسم و جان.بوسه يعني عشق من با من بمان.بوسه ابتكاريست از طبيعت براي زماني كه احساس در كلام نميگنجد. عشق را از ماهي بياموزيم كه بي امان آب رو پراز بوسه هاي بي پاسخ ميكنه!

نوشته شده در یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:لب,بوسه,عشق,ساعت 2:3 AM توسط morteza| |

حتي عكستم ندارم تا بزارم روبه روم!!

اينقدر نگاهش كنم تا بشكنه بغض گلوم...

روز اول پیش خود گفتم دیگرش هرگز نخواهم دید
روز دوم باز میگفتم لیک بااندوه و باتردید
روز سوم نیز گذشت امابر سر پیمان خود بودم
ظلمت زندان مرا می کشت باز زندان بان خود بودم
آن من دیوانه ی عاصی دردرونم های و هوی میکرد
مشت بردیوارها می کوفت روزنی را جست وجو میکرد
می شنیدم نیمه شب در خواب های های گریه هایش را
در صدایم گوش میکردم درد سیال صدایش را
شرمگین می خواندمش برخویش از چه رو بیهوده گریانی؟
در میان ناله می نالید"دوستش دارم" نمی دانی؟

نوشته شده در یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:,ساعت 1:30 AM توسط morteza| |

يه ديس لاو عالي"به نام :يكي ديگه(yeki dige) واسه همه كسايي كه دلشون شكسته. تو ادامه مطلب دانلود كنيد


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:ديس لاو,pejman&alita,,ساعت 1:20 AM توسط morteza| |

اي كاش بودي"بودي تا با تمام وجود تو بغلم ميگرفتمت" اينقدر نازت ميكردم كه تو آغوشم  چشماتو رو هم  بزاريو خوابت ببره.چشم به راه اين ثانيه هام...

نوشته شده در یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:جملات عاشقانه,عشق,دوست,علاقه,ساعت 1:3 AM توسط morteza| |

 

سلام.يكم بهم كمك كنين!بهم بگين از نظر شما عاشق  واقعي  كيه؟تو نظرات بگين. اين پست رو آزاد ميزارم تا حرفتون بلافاصله نشون داده بشه.امروز يكي بهم گفت تو عاشق نيستي!بهم بگين يه عاشق بايد چي كار بكنه؟ 

نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1390برچسب:عشق,جمله عاشقانه,ساعت 2:1 AM توسط morteza| |

يك فنجان ديگر برايم قهوه بريز... زود سرد ميشود وقتي براي رفتن شتاب ميكني

نوشته شده در یک شنبه 13 شهريور 1390برچسب:عاشقانه,ساعت 1:37 AM توسط morteza| |

يه مدت بود غم تنهايي آوار شده بود رو دلم تا اينكه خبر آخر كمرم رو شكست!ستايش يه دختر پاك و خوش رو كه23 سالم بيشتر نداشت به كما رفته ! تورو خدا براش دعا كنين خوب شه. خاك پاي همتونم 

نوشته شده در شنبه 12 شهريور 1390برچسب:عشق,احساس,دل,نگراني,دوست,ساعت 3:27 AM توسط morteza| |

 

يه آهنگ عاشانه جديد كه اوميدوارم خوشتون بياد"گفتم بزارم شماهم لذت ببرين! اسم آهنگ:قلب من

                                                            دانلود در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:,ساعت 4:57 PM توسط morteza| |

سلام به همتون!يه رمان جالب پيدا كردم!البته به نظر من به پاي انكارم مكن نميرسه!فايل اين يكيpdfهست! رمان 20 اي ه        

                                                                     

 


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:رمان,roman,رمان عاشقانه,ساعت 4:19 PM توسط morteza| |

هيچ كس ويراني ام را حس نكرد.روز رفتنت را به خاطر داري؟كفش هايت را بغل كرده بودي مبادا صدايش آزارم دهد نوك پا نوك پا دور ميشدي... و امروز بي سروصدا پيدايت شد تا به رخ نكشي اشتباهاتم را. اين بار كفش هايت را ميدزدم مبادا فكر رفتن به سرت بزند! 

نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:عاشقانه,ساعت 4:11 PM توسط morteza| |

 

همين كه سرت را روي شانه هايم ميگذاري و به خواب ميروي"آرامش آوار ميشود روي دلم!كاش تمام نشود... 

نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:عاشقانه,ساعت 2:43 AM توسط morteza| |

در آغوشم كه ميگيري"آنقدر آرام ميشوم كه فراموش ميكنم بايد نفس بكشم!!!

نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:عاشقانه,ساعت 2:29 AM توسط morteza| |

 

بغض بزرگ ترين اعتراض در برابر آدم هاست اگر بشكند ديگر اعتراض نيست التماس است!

نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:,ساعت 8:25 PM توسط morteza| |

خيلي دلم واسه اول دبستان تنگ شده!وقتي تنها يه گوشه ي حيات نشستي و يه نفر مياد بهت ميگه با من دوست ميشي؟! 

نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:,ساعت 8:10 PM توسط morteza| |

رسيدي به دو راهي عزيزم مم!بزار كمكت كنم!

يكيش به من ختم ميشه"اون يكي به ختممن...

نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:,ساعت 5:41 PM توسط morteza| |

وقتي به كسي ميگي دوست دارم"خوب به جمله ات فكر كن! شايد نوري رو  طرف مقابل روشن كني كه خاموش كردنش به خاموشي اون ختم شه...   

نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:,ساعت 5:30 PM توسط morteza| |

download 

نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:58 AM توسط morteza| |

download 

نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:از دست نديدش!,ساعت 1:28 AM توسط morteza| |

شب بود...نه نه! داشتصبحميشد!من بودم"تنها" در تنهايي و سكوت قدم هام رو آهسته برميداشتم تا شايد!شايد كسي با من هم قدم شود! 

نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:51 PM توسط morteza| |

براي خريدن عشق هركس هرچه داشت آورد...ديوانه هيچ نداشت و گريست!

گمان كردند چون هيچ ندارد ميگريد!اما نميدانستند بهاي عشق اشك است!! 

نوشته شده در یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:38 PM توسط morteza| |

واي كه دلم چقدر از دوريت دل تنگه!آره ميگم!داااددد ميزنم.خجالت نميكشم! دوستت دارم با تمام وجودم! تورو به خدا اينجوري باشين! عشقتون رو از هم دريغ نكنين!

نوشته شده در یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:18 PM توسط morteza| |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com